چای یخ زده
دلم برای سرد شدن چایم تنگ شده هر وقت با او حرف میزدم چایم یخ میزد، و میگفت: «بگذار یکی تازه و گرم برایَت بیاورم!» مادرم را میگویم… حالا دوست دارم بروم سر مزارش، دو فنجان چای بریزم یکی برای خودم و یکی برای او؛ غرق حرف شویم و دوباره چایم سرد … ادامه