آریستوکراسی(Aristocracy)

▫️آریستوکراسی یا حکومت اشراف، شکلی از حکومت است که در آن قدرت در دستان طبقه حاکم کوچک و ممتاز (نخبه) قرار دارد.

▫️ این اصطلاح ریشه یونانی دارد αριστοκρατία ( aristokratíā ) و به معنای “حکومت بهترین ها” است.

▫️ یونانیان باستان، آن را به عنوان حکومتی از سوی شهروندان واجد شرایط می دانستند و با مونارشی یا حکومت یک فرد، در تضاد می دیدند.

▫️ ارسطو و افلاطون از جمله فیلسوفانی بودند که آریستوکراسی را برای توصیف سیستمی به کار بردند که در آن تنها بهترین شهروندان، از طریق یک فرآیند دقیق انتخابی حاکم می شدند.

▫️حکومت موروثی در حکومت اشراف یونان باستان ممنوعیت داشت مگر اینکه فرزندان حاکمان واجد شایستگی باشند و در مقایسه با سایر شهروندان، ویژگی هایی را دارا باشند که یک فرد را برای حکومت مناسب تر کند.

▫️در این میان‌حکومت موروثی به الیگارشی مربوط می‌شود، شکل فاسد آریستوکراسی که در آن حکومت چند نفری وجود دارد، اما نه حکومت بهترین‌ها!

▫️افلاطون، سقراط، ارسطو و اسپارتی ها آریستوکراسی را بهتر از شکل ایده آل حکومت یعنی دموکراسی می دانستند، اعتقاد آنان ریشه در این تفکر داشت که توده‌ها فقط می‌توانند سیاست متعادل ​​یا میانه را ایجاد کنند، در حالی که بهترین افراد بهترین سیاست را ارائه خواهند کرد.

▫️ نگاه مدرن به آریستوکراسی با نگاه یونانیان باستان متفاوت است و تمایل به این دارد که آن را نه به عنوان حکومت بهترین ها، بلکه بیشتر به عنوان یک الیگارشی یا پلوتوکراسی (حکومت توسط افراد معدودی یا ثروتمند) تلقی کنند که با دموکراسی در تضاد قرار دارد.

▫️این نوع اشرافیت در اکثر دوره های قرون وسطی و مدرن تقریباً در همه جای اروپا بر قدرت سیاسی و اقتصادی تسلط داشتند و از ثروت و مالکیت خود بر زمین برای تشکیل یک نیروی سیاسی قدرتمند استفاده می کردند.

▫️جنگ داخلی انگلیس شامل اولین تلاش سازمان یافته پایدار برای کاهش قدرت اشرافی در اروپا بود.

▫️ انقلاب فرانسه در ۱۷۹۰ میلادی بسیاری از اشراف فرانسوی را مجبور به تبعید کرد که باعث ایجاد شوک در خانواده های اشرافی کشورهای همسایه شد.

▫️پس از شکست ناپلئون در سال ۱۸۱۴ میلادی، برخی از بازماندگان تبعیدیان اشرافی بازگشتند، اما موقعیت آنها در جامعه فرانسه هر گز به مانند گذشته احیا نشد.

▫️با صنعتی شدن بریتانیا که شهرنشینی را در پی داشت و موجب شد که ثروت به طور فزاینده ای در شهرها متمرکز شود قدرت اشراف کاهش یافت. با این حال، تا اواخر سده ۱۹، اشراف بر بریتانیا، آلمان، دانمارک، سوئد، اتریش و روسیه تسلط سیاسی خود را حفظ کردند، اما این سلطه به طور فزاینده ای متزلزل بود.

▫️ جنگ جهانی اول باعث کاهش چشمگیر قدرت اشراف در همه کشورهای بزرگ شد. در روسیه، اشراف توسط کمونیست ها زندانی و به قتل رسیدند.

▫️در دیگر کشورها نیز به تدریج دولت‌های لیبرال و سوسیالیست، مالیات‌های سنگینی برای زمین‌داران وضع کردند که به معنای از دست دادن قدرت اقتصادی آنان بود.

 

دیدگاهتان را بنویسید

کانال علوم‌ سیاسی و تاریخ

اگه علاقمند به مطالب سیاسی و تاریخی هستی در کانال تلگرام ما عضو شو!

عضویت در کانال
بستن