کوچـه باغ غــم

از کوچـه باغ غــمکه می گــذرمهـر دیـوارشردی ازخاطـره هـای تـو دارداینجـابه انتظـار نشستــه امبگـو کـیسایه اتدلـم راروشـن خواهـد کـرد

بیهـوده انتظار

بیهـوده انتظاری بـوداز قاصـدکخبـری نیامداکنـوندلبستـه امبه پرنـدگان مهـاجــرآنان که غـم فـراق می داننـدشاید سالی بگـذردو بیاینـدنشـانـی از تـو آورنــد