شعر دلتنگی
جدایی به اندوه نشست
از میانِ حصارهایِ در هم تنیده دیوارهای بی رخنه چگونه فرود آورد مـرگ بر ما تازیانـه؟ قسم به زیباییِ آخرین لبخندت شوق زندگی در چشمانت با تو مرگ را در آغوش گرفتم در سپیده دمی آشنا یا در عصیانِ همان ساعتِ شب مرا سخت در آغوش بگیر بگو جدایی به اندوه نشست و ما تا … ادامه
عصیان خاطرات
در انجمـاد زمـان عصیـانِ خاطرات به سـانِ پروازِ خیالِ پرنده در قفس به آسمان دلتنـگیِ رفتـگان امـان نـداد