در دشتـی مبهـم
و مملـو از سکـوت
پـر از فریـادم
ستـاره هـا
دیـگر
سـوسـو نمـی زننـد
مـاه بـه خواب رفتـه اسـت
ابـرهـای تیـره
از راه می رسنـد
تـا بیـافـزاینـد
بـر وسعـت و شـدت شـب
چیـزی
فـراتـر از هبـوط
دیـدی کـه
رفتنت آسـان نبـود

در دشتـی مبهـم
و مملـو از سکـوت
پـر از فریـادم
ستـاره هـا
دیـگر
سـوسـو نمـی زننـد
مـاه بـه خواب رفتـه اسـت
ابـرهـای تیـره
از راه می رسنـد
تـا بیـافـزاینـد
بـر وسعـت و شـدت شـب
چیـزی
فـراتـر از هبـوط
دیـدی کـه
رفتنت آسـان نبـود