“استراتوکراسی” یا “ارتشسالاری” نظامی سیاسی که در آن نیروهای مسلح به مدت طولانی زمام حکومت را در دست می گیرند و در ادامه این امر به یک سنت سیاسی تبدیل می شود. در این نوع نظام سیاسی، حکومت و ارتش به طور سنتی و بر طبق قانونی اساسی، در واقع یک موجودیت هستند. کلمه استراتوکراسی برای اولین بار در سال ۱۶۵۲ از سوی نظریه پرداز سیاسی “رابرت فیلمر” مطرح شد.
ارتشسالاری که به سرباز سالاری نیز مشهور است، توسط رهبران و مقامات ارتش یا نظامی ها رهبری میشود. این نوع از حکومت با دیکتاتوری نظامی که در آن قدرت سیاسی ارتشی ها تحمیل شده است و یا توسط دیگر قوانین حمایت نمی شود متفاوت است.
در این نوع نظام، ارتش یا نیروهای مسلح با حمایت مردم قدرت سیاسی را به دست میگیرند. یعنی برخلاف دیکتاتوری نظامی، در این نوع حکومت، خودِ مردم اظهار تمایل میکنند که حکومت در دستان ارتش قرار بگیرد. این نوع حکومت، قانونمند است و خصایص توتالیتاریسم را ندارد.
اگرچه این نوع حکومت مبتنی بر دیکتاتوری (حکومتِ اقلیت) است و یک اقلیت (ارتش) کل قدرت را در دست میگیرد و بقیه قشرها جامعه سهمی در قدرت سیاسی ندارد، اما این نظام از آنجا که توتالیتر نیست میتواند حمایتِ مردمی نیز داشته باشد، به این صورت که خود مردم خواهانِ سلطه ارتش بر کشور میگردند. اما با این وجود در این نوع حکومت تنها نظامیان در مدیریت کشور مداخله دارند.
شهروندانی که به خدمت سربازی اجباری یا داوطلبانه رفتهاند، یا کسانی که از ادامه خدمت معاف شدهاند، میتوانند در سطوح مدیریتی و اداری کشور قرار بگیرند.
دولت-شهر اسپارتا نمونهای تاریخی از این مورد است؛ نظام اجتماعی و قانون اساسی اسپارتا تماماً بر روی آموزش و مهارت نظامی متمرکز بود. نزدیکترین نمونه مدرن این نوع حکومت در میانمار است. با تصویب قانون اساسی در سال ۲۰۱۰، قدرت ارتش در امور اداری قانونی شد و یک چهارم قوه مقننه به ارتش اختصاص یافت.