محافظه کاری(Conservatism)

محافظه‌کاری یک واژهٔ کلی برای جهان‌بینی‌های سیاسی، اجتماعی و مذهبی است که هدف اصلی آن نگهداری جامعه و ارزشهای موجود است. محافظه کاران خود را اهل تمیز و هوادار عقل سلیم و واقع بین می‌دانند. با هر گونه طرح و اندیشهٔ خیالی و انتزاعی برای ایجاد دگرگونی‌های عمیق در جامعه و سیاست مخالف اند؛ و اجرای چنین طرح‌هایی را ناممکن می‌پندارند. آنان هر گونه کوشش برای تحقق آرمان شهر را مصیبت بار می‌شمارند. محافظه کاران به ویژه آراء و استدلال‌های خود را بر تجارب ملموس تاریخی استوار می‌سازند. محافظه کاری بر قداست سنت‌ها، مالکیت، خانواده، مذهب، دولت و دیگر نهادهای قدیمی تأکید می‌گذارد. محافظه کاری با همهٔ گرایش‌های فکری عمده در تجدد، از دموکراسی و لیبرالیسم گرفته تا آنارشیسم و سوسیالیسم در تضاد بوده است. از ادموند برک به عنوان پدر محافظه کاری مدرن نام برده می شود. برک می‌گفت: «سنت هزار مرتبه بهتر از گزینش و تصمیم گیری است.»

اصول محافظه کاری
ایدئولوژی محافظه کاری از حیث نظری که دربارهٔ نقش و بازار آزاد و مالکیت داشته است به انواعی تقسیم می‌شود، اما اصول آن از اندیشه‌های برک متأثر بوده است. اینک آن‌ها را به اختصار بررسی می‌کنیم:

  1. بدبینی به عقل انسان
  2. داشتن پیوند تنگاتنگ با امر قدسی
  3. اعتقاد به تفاوت انسان ها از حیث استعداد و توانایی
  4. طبیعی دانستن نهاد مالکیت
  5. نگرش پدرسالارانه به جامعه
  6. اعتقاد به یکسان نبودن خردمندی آحاد مردم(نخبه سالاری)

انواع و مراحل ایدئولوژی محافظه کاری
ایدئولوژی محافظه کاری با حفظ اصول و نگرش‌های کلی خود، درگذر زمان متحول شده و جلوه‌هایی گوناگون پیدا کرده است. به طور کلی این ایدئولوژی سه مرحلهٔ تاریخی یاسه شکل اصلی داشته است: اول، محافظه کاری لیبرال که در دوران رواج لیبرالیسم رفته رفته از تأکیدش بر مالکیت ارضی و پدر سالاری اجتماعی و سیاسی کاست و اصول اقتصادی لیبرالیسم را پذیرفت؛ دوم، محافظه کاری پدر سالارانه که با پیدایش دولت‌های مداخله گر و بحران در اقتصاد بازاری باردیگر به اصول پدر سالاری اجتماعی پیشین بازگشت و از دولت فراگیر حمایت کرد؛ و سوم، محافظه کاری نوکه دوباره به اصول اقتصاد آزاد بازگشته و در ترکیب با نئولیبرالیسم آمیزه‌ای جدید به نام راست نو پدید آورده است.

محافظه کاران، نخستین مخالفان جامعهٔ بورژوایی
کارل مانهایم، شارح برجستهٔ محافظه کاری، این ایدئولوژی را واکنشی سنت گرایانه به تحولات سریع می‌داند. محافظه کاری، به منزلهٔ پدیده‌ای تاریخی، شکل آگاهانهٔ آن نوع از سنت گرایی است که در واکنش به فرو پاشی نظم قدیم اروپا، به ویژه به علت انقلاب فرانسه، پدید آمد. به نظر مانهایم فهم محتوای محافظه کاری و اصول آن را باید در تحولات اجتماعی و سرنوشت طبقاتی که حامل آن بوده‌اند جست. با پیدایش نظام جدید بورژوایی، سرمایه داری، عقل گرایی، کمی شدن زندگی، سکیولارلیسم و غیره. ایدئولوژی محافظه کاری همچون واکنشی فکری و سیاسی به فرایند تخریب نظم قدیم پدیدار شد. حاملان ایدئولوژی محافظه کاری گروه‌هایی چون دهقانان، خرده بورژواها، و اشراف زمین‌دار بودند که خارج از فرایندهای عقلانیت سرمایه داری باقی ماندند و در نتیجه به مخالفت با آن برخاستند. محافظه کاران در احیای ارزش‌های جامعهٔ کهن حتی موضعی انقلابی اتخاذ کردند؛ و بدین سان به نظر مانهایم، نخستین مخالفان جامعهٔ بورژوایی محافظه کاران بودند نه سوسیالیست‌ها. پس محافظه کاری واکنش آگاهانهٔ طبقاتی خاص، به علت درخطر افتادن منافعشان، به هنگام دگرگونی تاریخی است.

دیدگاهتان را بنویسید

کانال علوم‌ سیاسی و تاریخ

اگه علاقمند به مطالب سیاسی و تاریخی هستی در کانال تلگرام ما عضو شو!

عضویت در کانال
بستن