دولت گرایی باوری کلی است مبنی بر این که دولت باید کنترلی بنیادین و متمرکز بر امور سیاسی، اجتماعی و اقتصادی داشته باشد و بر این ایده مبتنی است که دخالت دولت، مناسب ترین ابزار حل مسائل سیاسی و دستیابی به توسعه اقتصادی و اجتماعی است.
بنیان این دیدگاه، باور عمیق و خلل ناپذیر به نقش دولت است و تاکید بر سازوکارهای دولتی که از مجرای آن می توان اقدام و کنش جمعی را ساماندهی کرد و به اهداف مشترک دست یافت. به این ترتیب، دولت به مثابه ایده آل اخلاقی نگریسته می شود یا به ابزاری برای خدمت به اراده عمومی یا منافع همگانی تبدیل می شود.
از این منظر، سیاست های دولت گرایانه، طیف گسترده ای از ملی سازی گزینشی و مدیریت اقتصادی تا کورپوراتیسم( هم شکل لیبرالیستی و فاشیستی آن) و همچنین، اشتراکی سازی دولتی به سبک اتحاد جمهیر شوروی را در بر می گیرد.
از لحاظ اقتصادی
در بعد اقتصادی، دولت گرایی با در نظر گرفتن دوگانه دولت و بازار بر این نظر است که قدرت سیاسی می تواند بازار و اقتصاد خصوصی را ساماندهی کند. در این بعد دولت گرایی با دخالت دولت در اقتصاد، یا اقتصاد دولتی و مالکیت دولتی همراه است و مالکیت خصوصی جایگاه بالایی ندارد.
از لحاظ اجتماعی و اخلاقی
به لحاظ اجتماعی و اخلاقی، دولت گرایان بر این نظرند که فعالیت تمام افراد، گروه ها و نهاد ها باید در راستای تقویت و افزایش قدرت و وجهه دولت باشد. دولت گرایان اقتدارگرا، به ویژه در اشکال فاشیستی آن به ملت به مثابه اندامی زنده نه بصورت مجموعه ای از افراد می نگرند که وجودی متمایز از افراد تشکیل دهنده آن دارد.در شکل کورپوراتیستی ماهیت یک گروه صنفی، مستقل از اعضای گروه بوده و تکلیف اخلاقی هریک از اعضا خدمت به گروه است.
بدین ترتیب دولت گرایان آماده اند که در راستای اقتدار بیشتر دولت از آزادای و مالکیت فردی چشم بپوشند. دولت گرایی راست در افراطی ترین شکل خود هماهنگ با الگوی فاشیستی و در دولت گرایی چپ در افراطی ترین صورت آن یادآور الگوی استالینیستی است.