ماجرای موازنه منفی، در ایران با سیاستهای مصدق گره خورده است و دوران اتخاذ چنین خط مشی سیاسی مقارن با آغاز دولت او، از اردیبهشت ۱۳۳۰ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، به مدت ۲۷ ماه میباشد. مصدق در گزارش خود به مجلس شورای ملی (مورخ ۱۷ شهریور ۱۳۳۰) سیاست موازنه منفی را چنین توضیح می دهد: «در این مملکت سه عقیده است:
اول عقیده هواخواهان سیاست انگلیس؛ پیروان این عقیده میگویند تا دولت انگلیس منافعی از این مملکت نبرد، هرگز راضی نمیشود که از استقلال این مملکت دفاع کند…؛
عقیده دوم مربوط به اشخاصی است که تمایل به مرام چپ دارند…؛
و عقیده سوم، عقیده وطن پرستان است، آنها که میخواهند مملکت ایران عظمت تاریخی خود را حفظ کند. پیروان این عقیده میگویند: دولت ایران هر چه دارد، باید در دست خودش باشد. نفت هم یکی از آن چیزهایی است که کسی از آن عایدات سوء استفاده نکند، کسی به ناحق قسمتی از عایدات را به خود تخصیص ندهد».
این سیاست وقتی از طرف مصدق عنوان شد که در سال ۱۳۲۳، شورویها امتیاز نفت شمال را تقاضا کردند و حزب توده و برخی نمایندگان به طرفداری از آنها خواستار برقراری «موازنه مثبت» شدند، یعنی چون نفت جنوب در اختیار انگلیس است، نفت شمال هم در اختیار شوروی باشد؛ مصدق نفع کشور را در برقراری موازنه منفی اعلام کرد؛ یعنی نه تنها به شوروی امتیاز نمیدهیم بلکه حقوق ایران را نسبت به نفت جنوب نیز که در اختیار انگلیس است، استیفا میکنیم.
موافقین دکترین موازنه منفی، آن را بیشک الهام بخش پدیده نهضت عدم تعهد میدانند و سیاست او را به خاطر ملی کردن نفت، مخالفت با پیشنهاد روسها مبنی بر تجدید قرارداد شیلات (انحصار خرید و نظارت بر تولید خاویار ۱۰ سال)، و نپذیرفتن شرط مقررات پیمان امنیت متقابل در روابط ایران و آمریکا (که در برابر کمک، ایران به دفاع از منافع غرب متعهد میشد) و… موفق میدانند