
دموکراسی مستقیم یکی از انواع دموکراسی است که بر اساس آن، شهروندان بدون واسطه و بهصورت مستقیم در تصمیمگیریهای عمومی مشارکت مینمایند. در مقابل این نوع از دموکراسی، دموکراسی مبتنی بر نمایندگی وجود دارد که شهروندان با انتخاب نمایندگانی که عملا ادارهی جامعه را بر عهده دارند، حاکمیت خود را اعمال میکنند.
دموکراسی مستقیم، اولیهترین شکل دموکراسی است که در دولت شهرهای یونان باستان به اجرا درآمد و برخی آنرا دموکراسی حقیقی دانسته و انواع دیگر آنرا انحراف از دموکراسی قلمداد نمودهاند.
با ملاحظهی تاریخ تحولات نظری و عملی دموکراسیها میتوان گفت که شکل مستقیم دموکراسی پس از طرح نظری و عملی در دوران باستان و افول طولانی مدت در قرون وسطی، امروزه به لحاظ نظری توسط برخی از اندیشمندان مطرح گردیده است؛ هر چند که در عصر جدید امکان تحقق عملی آن به جز در برخی از کشورها و به صورت کوتاه مدت فراهم نشده است.
بیشتر متفکران عصر جدید بر این عقیدهاند که دموکراسی مستقیم در جوامع پر جمعیت و گستردهی امروزی ممکن نیست و بهترین شکل دموکراسی، اِعمال آن از طریق نظام نمایندگی است.
مهمترین فیلسوف سیاسی که در دوران مدرن از دموکراسی مستقیم دفاع نمود، ژان ژاک روسو (۱۷۷۸ ـ ۱۷۱۲) بود. مارکس نیز در قرن نوزدهم با انتقاد از مدل لیبرال دموکراسی از دموکراسی مستقیم دفاع کرد، هر چند نسبت به روسو برداشت متمایزی در مورد اهداف حکومت دمکراسی ارائه مینمود.
امروزه نیز با پیشرفت تکنولوژی و امکانات ارتباطی گسترده و فراگیر سخن از تلهدموکراسی (Teledemocracy) یا دموکراسی دیجیتال به میان آمده است که برخی را امیدوار به احیاء مجدد دموکراسی مستقیم نموده است. بنابراین، دموکراسی دوران باستان، دموکراسی روسویی و برداشت مارکسیستی از دموکراسی و دموکراسی دیجیتال چهار وجه متفاوت و متمایز از دموکراسی مستقیم است.
