هنگامی که شیخ فضل الله در خطر مرگ بوده روس ها به او پیشنهاد کردند پرچم روس را بر بام خانه اش زند تا از هر گزند ایمن باشد یا به سفارات روس پناهنده شود اما شیخ زیر بار این ننگ نمی رود و جواب می دهد ترجیح می دهم کشته شوم تا چنین کاری انجام دهم.
در موردی دیگر، ستارخان در برابر پیشنهاد ژنرال کنسول روس در تبریز که به وی تقاضای تسلیم شدن میداد و در برابر آن مصونیت وی را در مقابل تعرض محمدعلی شاه قاجار تضمین میکرد چنین گفت: «جناب کنسول! من میخواهم هفت دولت زیر سایه بیرق ایران باشد شما میخواهید من زیر بیرق روس بروم؟ هرگز چنین کاری نخواهد شد!» امیرخیزی درکتاب خود جواب ستارخان را چنین آوردهاست: «جناب کنسول! من میخواهم هفت دولت زیر سایه بیرق امیرالمؤمنین باشد شما میخواهید من زیر بیرق روس بروم؟ هرگز چنین کاری نخواهد شد!»
از ستارخان و شیخ فضل الله هم که بگذریم در تاریخ ایران حتی اگر کسی(کسانی) برای رسیدن به خواسته خود با دولت های بیگانه هم در ارتباط بوده و از آن ها کمکی خواسته است هیچوقت آن را علنی نکرده است به طوری که در لابلای تاریخ در مورد ریشه خارجی بودن یا داخلی بودن آن واقعه و رخداد هنوز هم ابهام وجود دارد که در این میان می توانیم به کودتای رضا خانی و کودتای ۲۸ مرداد اشاره کنیم.
اما اپوزیسیون های امروزی هیچ ابایی از علنی کردن ارتباط خود با بیگانگان برای رسیدن به اهداف خود ندارند، عکس های یادگاری که با افتخار گرفته می شوند خود بیانگر همه چیز هست و این ها در حافظه تاریخ ثبت خواهد شد.
دیدار مسیح علینژاد با وزیر امورخارجه آمریکا تنها یک نمونه از این ملاقات ها می باشد، کسانی که امروز برای تغییر نظام هیچ آلترناتیو و برنامه ای ندارند و دست به دامن آمریکا و اروپا می شوند فردا روز برای اداره مملکت هم یقینا دست به دامان آن ها خواهند شد. این افراد از آمریکا و اروپا خواستار دموکراسی برای ایران هستند، آمریکا و اروپایی که دموکراسی را فقط در شان خود و انسان غربی می بیند و اگر حکومتی در مسیر آن ها باشد در برابر بدترین خفقان ممکن هم سکوت خواهند کرد.
این نوع دیدارها و البته خط دهی ها نه تنها موجب تغییر نظام نخواهد شد بلکه حکومت را برای امثال علینژادها نیز به ارمغان نخواهد آورد این یک سیر باطل است و تنها تحریم ها و فشار را بر روی مردم بیشتر خواهد کرد. چهل سال از انقلاب ایران گذشت و هنوز هم شاهد همین مسائل تکراری هستیم. کسانی که به امید بیگانگان، شب را صبح می کنند و در انتظار فتح الفتوح هستند اسیر همان بیگانگان هم خواهد شد، هیچ ملتی استعمار و استثمار نشد مگر این که خودش خواست.
به دستای از جلو بسته و چهره ی این خانم نگاه کن که خودش جواب همه چیزه