اما اگر منطقی نگاه کرده باشیم اصولا اعتقادات دینی ما با اسطوره ها و علایق ملی ما نمی تواند تناقض داشته باشد چرا که در موارد بسیاری مکمل همدیگر نیز بوده اند، برای مثال از متن قرآن به ذوالقرنین بودن کوروش اشاره می شود که در صورت درستی آن باورهای دو گروه قبلی به شدت سست می شود چرا که در کوروش هخامنشی ویژگی هایی بوده است که قرآن آن را تایید می کند یا وجود ارزش هایی مانند یکتاپرستی، عدالت و ایستادگی در برابر ظلم خود عامل مهمی در جهت پذیرش و تروج اسلام در میان ایرانیان بوده است.
بدون شک از مهم ترین شخصیت های تاریخی ایران کوروش هخامنشی است، شخصیت کوروش آن قدر برجسته است که نیازی به توضیح درباره آن نیست و تاکنون کتاب ها و نوشته های بسیاری از دیدگاه های گوناگون در مورد آن و با استناد به شواهد تاریخی مختلف نوشته شده است که در موارد بسیاری شواهد متناقض نیز بوده است.
همچنان که در مورد کوروش هخامنشی موارد متناقض بسیاری به قلم آمده است در مورد طرفداری، “تقدیس و تخریب” وی نیز به دو قطب کاملا سیاه و کاملا سفید می رسیم به گونه ای که رنگ خاکستری در برابر این دو قطب اصلا دیده نمی شود.
اما وضعیت در دو قطب تقدیس و تخریب به این گونه است؛ در قطب “تقدیس” کسانی هستند که کوروش هخامنشی را بدون کوچکترین عیب و ایرادی تا حد یک انسان حتی دست نیافتنی می دانند و با نسبت دادن مواردی که حتی کوچکترین شاهد تاریخی هم در مورد آن نیست در چشم یک انسان مقدس بی مانند می بینند، در حالت شدیدتر و با چاشنی ناسیونالیستی افراطی حتی این طیف سعی می کنند که کوروش را در برابر شخصیت های شیعی قرار دهند، گویا در فراسوی تاریخ سپاه اسلام و سپاه کوروش در نبرد بوده و هستند، به طوری که از نظر این طیف، هویت ایرانی برگرفته از اساطیری چون کوروش هخامنشی باید جایگزین هویت غیر ایرانی شود، نمونه این مورد را می توان در حکومت پدر و پسر پهلوی دید که عده ای از روشنفکران و صاحب منصبان در پی ایدئولوژی بومی به جای ایدئولوژی اسلامی بودند و با برجسته کردن بخش هایی از تاریخ، جعل و تخریب درصدد برتری هویت باستانی بر هویت اسلامی بودند، اما ساده اندیشانه است که این نوع عقیده را فقط به دوران پهلوی اختصاص دهیم چرا که در عصر جدید و با به میان آمدن وسایل ارتباطی نوین این عقیده بیشتر هم خودنمایی می کند.
در آن سوی طیف و با همان شیوه ولی در جهت معکوس، گروهی به نام “تخریب” قرار دارند که حتی تحمل شنیدن نام کوروش هخامنشی را نیز ندارند، این عده به مانند طیف مقابل خود، تنها و تنها به موارد گزینشی اشاره می کنند که نشانگر صورت دیگری و البته صورت ناخوشایند از کوروش هخامنشی است در مراتب افراطی تر هر گونه حمایت، علاقه، تعریف و تمجید از کوروش به عنوان نقطه مقابل باورهای دینی دیده می شود و گویا دوباره کوروش هخامنشی با لشگر خود در برابر دین اسلام صف آرایی کرده است، اوایل انقلاب این طیف با شور انقلابی حتی در صدد تخریب نشانه هایی از اسطوره های باستانی بودند و امروز عده ای از صاحب منصبان و قلم به دستانی که فقط ایران را در قالب اسلامی آن می خواهند، همان اشتباه دوران پهلوی را در جهت عکس تکرار می کنند و با دست گذاشتن روی نکات خاص تاریخی و با تخریب و تحریف در پی کم رنگ نشان دادن هویت باستانی ایران هستند این طیف نیز در بین مردم و خصوصا جوانان طرفدارانی دارد که نمی توان وجود آن ها را انکار کرد.
اما اگر منطقی نگاه کرده باشیم اصولا اعتقادات دینی ما با اسطوره ها و علایق ملی ما نمی تواند تناقض داشته باشد چرا که در موارد بسیاری مکمل همدیگر نیز بوده اند، برای مثال از متن قرآن به ذوالقرنین بودن کوروش اشاره می شود که در صورت درستی آن باورهای دو گروه قبلی به شدت سست می شود چرا که در کوروش هخامنشی ویژگی هایی بوده است که قرآن آن را تایید می کند یا وجود ارزش هایی مانند یکتاپرستی، عدالت و ایستادگی در برابر ظلم خود عامل مهمی در جهت پذیرش و تروج اسلام در میان ایرانیان بوده است.
خارج از این موارد که کم هم نیست، باید به این امر مهم توجه کرد که امروز و در هزاره سوم هویت ایرانی و اسلامی آنچنان به هم آمیخته شده اند که تمییز و تفکیک آن ها از هم ناممکن به نظر می رسد کسانی که در داخل درصدد تخریب هویت اسلامی به نفع هویت ایرانی و باستانی هستند همان کاری را می کنند که سال ها بیگانگان تلاش کرده اند و می خواهند اسلام هراسی را به عنوان یکی از ویژگی های ایرانی ها تبلیغ کنند و در آن سوی طیف هم کسانی که در پی تخریب هویت ایرانی در برابر هویت اسلامی هستند همان کاری را می کنند که باز بیگانگان سال ها در پی آن بودند و خواهان ترویج ایران هراسی با فیلم ها و نوشته های خود در دنیا بوده اند و از نظر این ها بهتر از این نمی شود که نشان دادن چهره خشن از هویت اسلامی و ایرانی به دست خود ایرانی باشد، ما امروز ما وظیفه داریم که از هردو هویت حراست کنیم و اشتباه دو طیف را در مورد هویت کنار بگذاریم و با برآیندی عادلانه چهره زیبای هویت ایرانی اسلامی را به جهانیان نشان دهیم چرا که همانطور که اشاره شد این دو هویت خودبخود در طول تاریخ در کنار هم و با پذیرش یکدیگر برادرانه زیسته اند و تحریف و جدایی آن دو و یا تبلیع اندیشه برتری یکی بر دیگری از سوی حکومت و مردم می تواند خسارات جبران ناپذیری به بار آورد.