زخم دلتنگی
از دلتنگی ات زخمی مانده است در من شب عمیق تر و صبح تازه تر می شود و میان این دو اما من دردِ بی انتها می کشم
از دلتنگی ات زخمی مانده است در من شب عمیق تر و صبح تازه تر می شود و میان این دو اما من دردِ بی انتها می کشم
جایِ خالـی خنـده ها پر نمی شود بـا ثانیـه ها جـان رفتـه را شـبِ طولانـی فـزونـیِ عـذاب اسـت و بـس