▫️روش سقراط که خودش آن را تلنخوس (بازجویی) مینامید، بر اساس سؤال و جواب متوالی و هدفمند بناشده بود؛ به طوریکه سقراط با اختیار موضع طرف مقابل، ابتدا موافقت و همراهی او را جلب میکرد و سپس تناقضات استدلالهای او آشکار شده و با استفاده از موضع خود شخص، مدعایش را رد مینمود.
▫️ گرچه محققان تاکید میکنند که دیالکتیک از ابداعات سقراط نیست ولی اتفاق نظر دارند که سقراط این شیوه را پرورش داد. ارسطو میگوید : ” دو پیشرفت در دانش بشری هست که به حق می توانیم به سقراط نسبت دهیم، یکی به کار گرفتن استدلالات استقرایی و دیگری تعاریف کلی.
▪️▪️ سقراط و سوفسطائیان
▫️ در آن دوران سوفسطائیان نفوذ زیادی بین جوانان آتنی داشتند و به آنها سفسطه و فن جدل آموزش میدادند وادعایشان این بود که حقیقتی وجود ندارد. آنها خود را دانشمندترین و عالمترین مردمان میخواندند. سقراط بنا بر نتیجهای که در زندگی بدان رسیده بود، با آنها که ادعای علم و دانش داشتند، به مقابله پرداخت.
▫️ روش عملی سقراط برای مبارزه با چنین اشخاصی این بود که با یکی از آنها وارد گفتگو میشد و میکوشید تا از او افکارش را دربارهٔ موضوعی خاص، مثلاً شجاعت بیرون بکشد. آن شخص در ابتدا فکر میکرد که حقیقت شجاعت را میشناسد و به آن آگاه است.
▪️▪️ حرکت از جز به کل
▫️ سقراط گفتگو را به شیوه پرسش و پاسخی شروع میکرد و در آغاز خود را با آنچه شخص مقابلش میگفت، همراه نشان میداد. ممکن بود این گفتگو به طول بینجامد، اما سر انجام بحث را به جایی میرساند که شخص مقابل به نادانی خود پی میبرد؛ یعنی به این نتیجه میرسید که حقیقتاً هیچ چیزی را دربارهٔ شجاعت نمیداند و به این صورت، سقراط به او میفهماند که اعتراف به نادانی، بزرگترین دانش است.
▫️ دیالکتیک سقراطی از تعاریف کمتر کافی آغاز میشود و به تعاریف کافیتر میرسد، یا از ملاحظه و بررسی موارد جزئی به سمت یک تعریف کلی پیش می رود. تعلیم و تعلم برای سقراط به معنی تعلیم نظری محض نبود، بلکه مقصود او بیشتر هدایت آدمی به بصیرت واقعی است.