نجوای دلتنگی

میانِ شب، در نجوای دلتنگی، سکوتم تو را صدا می‌زند.   بارها، سایه‌ات تا لبِ پنجره آمد…   بگو، تو کجایی؟

آفتاب و آفتاب‌گردان

هم آفتاب بود و هم آفتاب‌گردان…   و من، سایه‌ای دوان در پی‌اش.

ايستگاه رفتنت

سال‌هاست که از این شهر رفته‌ام، از همان روز که دیگر برنگشتی. تنها، جسمی مانده بر این خاک، بی‌صدا، بی‌سایه، که هنوز در ایستگاه رفتنت به انتظار نشسته است.

گم شدم

گم شدم در تویی که دیگر نیستی.   میانِ خاطره‌ها و خیال، می‌گردم…   کجایی؟ کجایم؟   مبادا مرا هم با خود برده باشی…

قدرت و فساد

لُرد اَکتون : «قدرت فساد می‌آورد و قدرت مطلق، فساد مطلق. مردان بزرگ همیشه مردان بدی هستند، حتی وقتی که به‌جای اقتدار از نفوذ خود استفاده می‌کنند» جمله‌ی معروف «قدرت فساد می‌آورد و قدرت مطلق، فساد مطلق» یکی از تأثیرگذارترین نقل‌قول‌های سیاسی در تاریخ مدرن است و گوینده‌ی آن لُرد اَکتون (Lord Acton)، مورخ و … ادامه