
«استبداد روشنفکری» یا استبداد نخبگان مفهومی انتقادی است که به وضعیتی اشاره دارد که در آن طبقهای از روشنفکران یا نخبگان فکری، به پشتوانه جایگاه دانایی، عقلانیت یا مدرنبودن خود، میکوشند دیدگاهها، ارزشها و نگرشهای خود را بر جامعه تحمیل کنند.
این تحمیل اغلب نه از طریق ابزارهای سخت و نظامی، بلکه با استفاده از رسانهها، دانشگاهها، نظام آموزشی، ادبیات و گفتمان فرهنگی انجام میشود.
روشنفکر مستبد، به جای آنکه با جامعه گفتوگو کند، تلاش میکند جامعه را به شکل دلخواه خود بازسازی کند، ولو با حذف صداهای مخالف.
اما خطر اصلی از آنجا آغاز میشود که این روشنفکری مستبد، به قدرت سیاسی دست یابد. در این نقطه، استبداد روشنفکری بهتدریج میتواند به دیکتاتوری ایدئولوژیک بدل شود؛ شکلی از حکومت که در آن، فقط یک حقیقت مجاز است، و هر گونه مخالفت، انحراف یا خیانت تلقی میشود.
▪️▪️ویژگیهای استبداد روشنفکری:
۱. انحصار در تفسیر حقیقت: روشنفکر مستبد خود را معیار عقلانیت میپندارد و هر مخالفی را «نادان»، «خرافی» یا «عقبمانده» میخواند.
۲. تحقیر سنت، دین و مردم: دیدگاههای سنتی، دینداری مردمی یا فرهنگ عامه بیارزش و غیرعقلانی جلوه داده میشود.
۳. استفاده از ابزارهای نرم برای سلطه: رسانه، آموزش، تولید فرهنگی و زبان به خدمت تحمیل دیدگاه خاص درمیآیند.
۴. خشونت نمادین: طرد، تمسخر یا حذف مخالفان بهجای گفتوگو؛ ایجاد فضای تکصدایی در عرصه فکری و فرهنگی.
▪️▪️مصادیق تاریخی تبدیل استبداد روشنفکری به دیکتاتوری:
۱. دوران وحشت در انقلاب فرانسه
ماکسیمیلیان روبسپیر، فیلسوف انقلابی قرن ۱۸، پس از بهدست گرفتن قدرت، حکومت خود را «دیکتاتوری فضیلت» نامید. در این دوران، هزاران نفر با اتهام «ضدانقلابی» راهی گیوتین شدند. او بهنام عقل و جمهوریت، سرکوبی بیرحمانه را رقم زد؛ دیکتاتوریای با شعارهای روشنفکرانه و روشهای خونین.
۲. استالینیسم در اتحاد جماهیر شوروی
نخبگان مارکسیست شوروی، بهویژه در دوران استالین، نظامی تمامیتخواه پایهریزی کردند که در آن حتی علم، هنر و زبان باید تابع ایدئولوژی حزبی میبودند. هرگونه صدای متفاوت با انگ «ضدانقلاب» سرکوب میشد.
۳. انقلاب فرهنگی چین
در دهه ۱۹۶۰، مائو تسهتونگ، که خود روشنفکری چپگرا بود، با بسیج گاردهای سرخ در «انقلاب فرهنگی»، میلیونها نفر را به اتهام تفکر سنتی یا تحصیلات غربی سرکوب کرد. دانشگاهها تعطیل شدند و نسل بزرگی از نخبگان فرهنگی چین نابود شدند.
۴. کامبوج دوران پل پوت
پل پوت، تحصیلکرده فرانسه، با ایدئولوژی ضداستعماری و ضدشهری، نظامی بنا کرد که طی آن حدود دو میلیون نفر – یعنی یکچهارم جمعیت کامبوج – کشته شدند. روشنفکریای که به قدرت دست یافت، به یکی از هولناکترین دیکتاتوریهای قرن تبدیل شد.
استبداد روشنفکری در ظاهر، چهرهای عقلانی، مترقی و روشنگرانه دارد. اما هنگامی که به قدرت اجرایی دست مییابد، ممکن است به شکلی از دیکتاتوری بدل شود که نهتنها آزادیهای فردی و اجتماعی را نابود میکند، بلکه نفس تفکر، تنوع و گفتگو را هم سرکوب مینماید.
این تجربههای تاریخی نشان میدهند که هیچ حقیقتی حتی اگر با ادعای عقلانیت و پیشرفت همراه باشد نباید مجوز حذف، تحقیر یا سرکوب دیگران شود.
