یک جایی محمدعلی فروغی با اشاره به یک واقعهای میگوید: \”… این روسهای پدرسوخته در هر حال اسباب زحمت و مخاطره ایران هستند… \”
اگر تاریخ روابط ایران با بیگانگان را از آن دورهای که رد پای استعمار خارجیها در ایران پیدا شد را تا به امروز مرور کنیم در این میان پدر سوختهتر، خائنتر و البته پر مخاطرهتر از این روسها برای کشورمان پیدا نمیکنیم!
– قراردادهای ننگین بیشمار که بخشهای بزرگی از خاک ایران را جدا کردند. (گلستان، ترکمانچای و آخال)
– تلاش برای شکست مشروطه و اعدام آزادیخواهان.
– اشغال ایران در جنگ جهانی دوم.
– ضربه زدن به دولت مصدق.
– فروش تجهیزات نظامی پرشمار به صدام در جنگ با ایران.
– حمایت از قطعنامههای ضد ایرانی در شورای امنیت.
– چوب لای چرخ صنعت هستهای گذاشتن.
– فرسایشی کردن مذاکرات هستهای.
– کارشکنی در پروسه برجام.
– فریبکاری و تعلل در تحویل تسلیحات نظامی خریداری شده.
– حمایت از مواضع اعراب درباره جزایر سهگانه.
و..
از جمله موارد واضح خیانت روسها در طول تاریخ در حق ایران و ایرانی هاست و البته گویا این خیانتها هرگز تمامی نخواهد داشت و نزدیکترین مورد هم مربوط به واکنش معنی دار آنان در برابر حمله نظامی اسرائیل به ایران و عدم محکومیت این تعرض است.
این رفتار در حالی است که در طول جنگ روسها با اوکراین به واسطه ادعاهایی در مورد ارسال پهپاد و موشک بالستیک به این کشور از سوی ایران، تحریمهایی علیه ایران اعمال شد که نتیجه آن چیزی جز سخت و مختل کردن زندگی ایرانیان نیست.
آن چیزی که در تاریخ ایران عیان است بازیچه بودن این گربه مظلوم در میان بازیهای ابرقدرت هاست. سؤال البته این است که چرا هیچوقت حاکمان ایران از سیاست استثماری قدرتها عبرت نگرفتهاند و نمیگیرند و همواره به سمت ابر قدرتی خاص( بدون داشتن نگاه واقعگرایانه و تأمین حداکثری منافع یا حداقل برابر) چرخیده و تا تحقیر شدن پیش رفتهاند!
باید پرسید روسها چه اقدام و حرکتی دیگر باید انجام دهند که بفهمیم که چنین دوستی در روابط بینالملل برای ایران هرگز وجود نداشته و وجود نخواهد داشت و در این میان سیاست عاقلانه در عرصه سیاست خارجی این است که حتی بواسطه پیشبینی و احتمال ضرر و زیان از سمت و سوی کشوری باید از آن دوری و یا با احتیاط برخورد کرد چه برسد که بارها از سوی آن کشور آسیبهای جبرانناپذیر دیده باشیم.