زیر باران
من و تو زیر باران رو به آفتاب دست در دست هم سوی یك جاده بی انتها محو می شویم در افق ها دیگر چیزی نخواهم خواست از این دنیا ۱۳۹۶/۵/۳
من و تو زیر باران رو به آفتاب دست در دست هم سوی یك جاده بی انتها محو می شویم در افق ها دیگر چیزی نخواهم خواست از این دنیا ۱۳۹۶/۵/۳
و امشب در این حوالی دلی نیست كسی را خبر از كسی نیست مرا هم یاری نیست گمانم مرده باشم می خوابم شاید در حوالی دیگر بیدار شوم و دلی باشد
من و محكومیت سنگین! حكم عادلانه ای داد دادگاه عشق از ازل تا ابد “فقط” به تو فكر كنم! ۱۳۹۶/۴/۳۰
من از جنگ خسته ام می خواهم با تو سر یك میز بنشینم مذاكره كنم برای صلح! بدون شرط تسلیم چشمانت می شوم ۱۳۹۶/۴/۱۲