برخلاف میل مسئولان جمهوری اسلامی و بر وفق میل و مراد اپوزیسیون و مخالفان جمهوری اسلامی در نهایت نه کاملا هریس بلکه دونالد ترامپ به عنوان چهل و هفتمین رئیس جمهور آمریکا به کاخ سفید راه یافت.
آن چیزی که در حال حاضر اهمیت دارد، پذیرش واقعیت ها است و مهم تر از آن برنامه داشتن برای برخورد با واقعیت ها و رئیس جمهور جدیدی است که شیوه خاص و سختگیرانه خود را در مقابله با ایران (برخلاف دموکرات ها و بایدن) دارد.
دونالد ترامپ برای ایرانی ها قطعا هندوانه سربسته نیست و به واسطه ریاست جمهوری ۴ ساله اش و تقابلی که با ایرانی ها بر سر مسائل مختلف داشت، کاملا شناخته شده و قابل پیش بینی است.
ترامپ شخصیتی واقع گرایانه نه آرمانی و عملگرا بدون از دست دادن فرصت و از همه مهم تر ذاتی معامله گر دارد که این عنصر برای مذاکره عنصر مهمی به حساب می آید.
در این میان اما نکته مهم دیگر نیز وجود دارد و آن این است که؛ سردمداران آمریکا بارها نشان داده اند که هیچ توجهی به ماهیت یک حکومت چه صاحب دمکراسی چه با درون مایه دینی و یا استبداد و پادشاهی ندارند.
در حقیقت آمریکایی ها هیچگاه به دلیل ماهیت داخلی یک حکومت در تنش و تقابل با کشورها قرار نگرفته اند فقط زمانی با کشوری به روش های گوناگون از جمله اقتصادی و نظامی مقابله کرده اند که احساس کرده اند که تهدیدی بالقوه و یا بالفعل برای منافع آن ها باشد.
بر همین اساس؛ ترامپ نیز چنین نگاهی دارد و بارها اعلام کرده است که هیچ تمایلی به تغییر نظام در ایران ندارد و فقط دنبال تغییر رفتار حاکمان آن است که این تفکر وی نیز در دوره اول ریاست جمهوری اش مشهود بود.
اگر ترامپ و یا به طور کلی حاکمان ایالات متحده داشتن و نداشتن دمکراسی و حقوق بشر در کشورها را معیار روابط دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی خود قرار می دادند در این صورت با بسیاری از کشورها از جمله در خاورمیانه رابطه ی حسنه برقرار نمی کردند.
تمامی بحث این است که؛ بواسطه منش معامله گری و کاسب مآبانه ترامپ اگر برخی از رفتارهای احساسی، نفرت ها و البته منافعی که در داخل در مخالفت با وی وجود دارد کنار گذاشته شود و حاکمان جمهوری اسلامی ایران وارد مذاکره و معامله جدی و سنجیده با ترامپ شوند به نظر می رسد دستیابی به توافقی بهتر از برجام نیز در دسترس خواهد بود که نتیجه و تاثیر آن بر زندگی مردم در نهایت مثبت می تواند باشد.
همچنین معتقدم حتی نزدیکی ایران به آمریکا و برقراری روابط دیپلماتیک می تواند در کنترل اسرائیل نیز در منطقه بسیار موثر عمل کند و علاوه بر این روسیه و چین را هم به دادن امتیازات بیشتر به ایران چه بسا تشویق خواهد کرد که مبادا ایران از اردوگاه شرق خارج شود.
البته باید تاکید شود که ادامه سیاست دوره قبل با ترامپ در این دوره (عدم مذاکره و تقابل) همانطور که تجربه کردیم چیزی جز در تنگنا قرار گرفتن بیشتر مردم ایران را در پی نخواهد داشت.
سیاست های ترامپ علیه ایران حتی با شدت بیشتر نسبت به دوره حسن روحانی نه موجب سقوط نظام می شود و نه دموکراسی را به ارمغان می آورد و نه این که مسئولان را از پای در می آورد تنها حاصل آن سقوط بیش از پیش مردم در فقر و تنگدستی خواهد بود.
واقعیت این است که امروز نه در سال ۵۷ زندگی می کنیم و نه در سال ۶۷ و اواخر جنگ که نگاه آرمانی و احساسی به مباحث و مسائل داشته باشیم. امروز برای رشد و توسعه نیازمند شناخت واقعیت ها و تقابل و تفاهم واقعی با آن ها هستیم و در عالم سیاست هم؛ دوست و دشمن ابدی معنا و مفهوم ندارد.
امید است که مسئولان جمهوری اسلامی، از این شمشیر دو لبه طوری بهره ببرند که فرصت های آن بر تهدیدهای آن غلبه یابد.