دلِ تقویم

کاش می‌شد برخی روزها را از دلِ تقویم بیرون کشید و برای همیشه خط زد مبادا هر سال تکرار شوند! مثل آن روز که رفتی و دیگر هیچ‌وقت بازنگشتی.

تو را می بینم

هر آن سو که می نگرم تو را می بینم ابری آفتابی نسیمی؟ فقط بر من ببار بر من بتاب و مرا نوازش کن شاید از اعجاز تو این‌ جانِ فرتوت دوباره جوانه زد

نمیدانستم

نمیدانستم ترس چیست دلتنگی چه معنایی دارد و به چه چیز اندوه می گویند تا این که تو رفتی

دلتنگ توام

من همانم که هر دم دلتنگ توام به نگاهی صدایی آغوشی نه! گاه گاهی به خوابی یادم کن

غروب جمعه

تو پاییز را نقاشی کن و من دلتنگی ام را در غروبِ دلگیرِ جمعه به هم خواهیم رسید

کانال علوم‌ سیاسی و تاریخ

اگه علاقمند به مطالب سیاسی و تاریخی هستی در کانال تلگرام ما عضو شو!

عضویت در کانال
بستن