معرفی کتاب مفهوم امر سیاسی/ کارل اشمیت

کتاب “مفهوم امر سیاسی” نوشته کارل اشمیت یکی از مهم‌ترین آثار در فلسفه سیاسی مدرن است. اشمیت در این کتاب سیاست را به‌عنوان حوزه‌ای مستقل تعریف می‌کند که نه با اصول اخلاقی و اقتصادی، بلکه با تقابل میان دوست و دشمن شناخته می‌شود. این دیدگاه او نقطه مقابل لیبرالیسم کلاسیک و نظریات قرارداد اجتماعی قرار می‌گیرد.

زمینه فکری و هدف کتاب

این کتاب در دهه ۱۹۲۰ و اوایل ۱۹۳۰ در آلمان منتشر شد، دورانی که این کشور در بحران‌های سیاسی، اقتصادی، و ایدئولوژیک شدیدی قرار داشت. شکست جمهوری وایمار و تهدید کمونیسم از یک سو و رشد ملی‌گرایی افراطی از سوی دیگر، فضایی متزلزل ایجاد کرده بود. اشمیت در این شرایط، سیاست را به عنوان مفهومی بنیادین اما تحریف‌شده تحلیل می‌کند و علیه تلاش‌های لیبرال‌ها برای حذف تضادهای سیاسی موضع می‌گیرد.

ایده‌های کلیدی کتاب

۱. سیاست یعنی تمایز دوست/دشمن

کارل اشمیت سیاست را نه بر مبنای ارزش‌های اخلاقی (خوب/بد) و نه بر اساس منافع اقتصادی (مفید/مضر) تعریف می‌کند، بلکه آن را صرفاً به تقابل میان دوست و دشمن وابسته می‌داند.

دشمن در نگاه اشمیت کسی است که از نظر هویتی و وجودی، تهدیدی برای یک جامعه یا ملت محسوب می‌شود.

دشمن لزوماً فردی بد، ظالم، یا غیراخلاقی نیست؛ بلکه صرفاً نیرویی است که یک گروه سیاسی برای حفظ هویت خود، در برابر آن قرار می‌گیرد.

این دشمن می‌تواند داخلی یا خارجی باشد، اما در هر دو حالت، شناسایی و تمایز آن برای بقای سیاست ضروری است.

چرا این تمایز مهم است؟ اگر سیاست نتواند میان دوست و دشمن تمایز قائل شود، مفهوم حاکمیت و نظم سیاسی دچار بحران می‌شود.

تلاش برای حذف دشمنان و تبدیل سیاست به گفت‌وگوهای صرفاً عقلانی، در نهایت موجب ضعف دولت و تضعیف حاکمیت خواهد شد.

۲. نقد لیبرالیسم و دموکراسی پارلمانی

اشمیت لیبرالیسم را به دلیل تلاش برای کاهش سیاست به بحث‌های حقوقی و اقتصادی مورد انتقاد قرار می‌دهد.

لیبرالیسم سعی دارد سیاست را به عرصه‌ای بی‌طرف تبدیل کند که در آن گفتگو و مباحث عقلانی جایگزین تقابل‌های واقعی سیاسی شود.

اما اشمیت معتقد است که چنین رویکردی یک توهم خطرناک است، زیرا سیاست همیشه با تضاد و دشمنی همراه است.

در بحران‌های شدید، نهادهای لیبرالی مانند پارلمان نمی‌توانند تصمیمات قاطع بگیرند، زیرا درگیر مذاکرات بی‌پایان هستند.

اشمیت در برابر دموکراسی مدرن

او معتقد است که دموکراسی پارلمانی به تدریج کنترل امور را از دست می‌دهد و به ابزاری برای بازی‌های نخبگان سیاسی و اقتصادی تبدیل می‌شود.

در شرایط اضطراری، نیاز به تصمیم‌گیری قاطع وجود دارد و این امر تنها از طریق قدرت حاکم مقتدر ممکن است.

۳. حاکمیت و شرایط استثنایی

در این کتاب، اشمیت ایده‌ای را مطرح می‌کند که در اثر دیگر خود (الهیات سیاسی) بیشتر بسط داده است:

“حاکم واقعی کسی است که در وضعیت استثنایی تصمیم می‌گیرد.”

در شرایط بحرانی، قوانین عادی دیگر کافی نیستند و باید فردی یا نهادی قدرتمند بتواند فراتر از قوانین برای حفظ نظم تصمیم بگیرد.

این دیدگاه، حاکمیت را به عنوان نیرویی که قدرت دارد قوانین را به حال تعلیق درآورد، تعریف می‌کند.

رابطه با اقتدارگرایی

این ایده بعدها توسط برخی از رژیم‌های اقتدارگرا مورد استفاده قرار گرفت، زیرا قدرت مطلق حاکم را در شرایط اضطراری توجیه می‌کرد.

به همین دلیل، اندیشه‌های اشمیت همواره محل بحث بوده است، به‌ویژه به دلیل نزدیکی او به رژیم نازی.

پیامدها و تأثیرات کتاب

۱. تأثیر بر نظریه‌پردازان سیاسی

نظریه اشمیت درباره سیاست و دشمنی، تأثیر زیادی بر نظریه‌های واقع‌گرایانه سیاست بین‌الملل داشته است.

متفکرانی مانند هانس مورگنتاو و کارل پوپر با استناد به اشمیت، بر ضرورت شناخت دشمن در سیاست بین‌الملل تأکید کرده‌اند.

شانتال موف، یکی از متفکران پست‌مدرن، از دیدگاه اشمیت درباره تضادهای سیاسی برای تحلیل دموکراسی‌های معاصر استفاده کرده است.

۲. نقد و مخالفت‌ها

بسیاری از متفکران لیبرال، دیدگاه اشمیت را خطرناک و توجیهی برای اقتدارگرایی می‌دانند.

نظریه او درباره حاکمیت، از نظر برخی منتقدان، به توجیه سرکوب مخالفان و تعلیق دموکراسی در شرایط بحرانی منجر می‌شود.

۳. ارتباط با سیاست معاصر

امروزه، ایده‌های اشمیت در تحلیل ملی‌گرایی، پوپولیسم، و جنگ‌های ایدئولوژیک دوباره مورد توجه قرار گرفته است.

تمایز دوست/دشمن را می‌توان در سیاست‌های ترامپ، پوتین، و احزاب راست‌گرای اروپا مشاهده کرد که دشمنان داخلی و خارجی را برجسته می‌کنند تا قدرت خود را مشروع جلوه دهند.

برخی نیز از مفهوم اشمیت برای توضیح بحران‌های دموکراسی لیبرال و ظهور اقتدارگرایی جدید استفاده می‌کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

کانال علوم‌ سیاسی و تاریخ

اگه علاقمند به مطالب سیاسی و تاریخی هستی در کانال تلگرام ما عضو شو!

عضویت در کانال
بستن