دفتر تازه

مشقی می نوشتیم و دفتری دیگر پاره می كردیم خرسند از دفتر تازه بودیم كه مداد هم تمام می شد مداد تازه، دفتر تازه انگار برایمان زندگی از نوع شروع می شد چه زیبا بود كودكی هر روزمان زیبا و رنگی اما، امان از گذر عمر اگر پاره می شود امروز دفتر فردا مویمان سپید … ادامه

گل و خار

تو آن گلی همیشه بهار كه در هیچ فصلی نمی گنجد بوییدنت جرم است چیدنت حرام دیدنت گناه بزرگتر و شاید روزی دوباره به دنیا آمدم و از خدا خواستم مرا به اندازه ی خاری همراه تو كند و این از تولد دوباره مرا بس است! من خار باشم و تو گلم ۱۳۹۶/۳/۹

سهم من

سهم من از زندگی بهار بود فصل سرسبزی فصل دوباره شدن فصل جوانه زدن روزگار به من زمستان را داد فصل سوز و سرما فصل به آغوش گرفتن خود تنها فصل نامردی ها او نمی دانست كه خورشید اگر بدمد برف های فصلم آب می شود و من چون خون جاری می شوم به جوانه … ادامه

خالق من

من پروازم اوج من تویی من آوازم ساز من تویی من آتشم گرمای من تویی ماه و خورشید و شب و روز هم كه باشم مثل آسمان سایه بر دریا هم افكنده باشم مثل رود گهی آرام و گهی خروشان هم باشم من مخلوقم خالق من تویی ۱۳۹۶/۲/۱۵

شعر نگفته

مثل شعر نگفته ای مرا آواز كن نقطه ای بر پایان این آغاز كن نیمه شبی سوی من پرواز كن مرهمی روی این زخم باز كن گو كه من گفتم از غیر من سرباز كن كس نداند اما افشای این راز كن ۱۳۹۶/۲/۱۱

تمام می شوم

 من تمام می شوم مثل آن شعر ناگفته مثل آن صفحه نانوشته مثل آن ابر نباریده مثل آن دانه نشكفته من تمام می شوم و انتهای آن می رسد به اولین گریه كودك یا اخرین نگاه پیرمرد در بستر مرگ من تمام می شوم و تو میمانی ای همیشه سبز، مثل آغوش خدا در جاودانگی … ادامه

کانال علوم‌ سیاسی و تاریخ

اگه علاقمند به مطالب سیاسی و تاریخی هستی در کانال تلگرام ما عضو شو!

عضویت در کانال
بستن