خیال
و خیال آن پرنده ای که بعد از رفتنت هرگز فرود نیامد و آسمانش چه بی رحمانه هر روز بی کران تر می شود
و خیال آن پرنده ای که بعد از رفتنت هرگز فرود نیامد و آسمانش چه بی رحمانه هر روز بی کران تر می شود
سلام بـر آن روزی کـه بـا گـریـه هایـمـان خواهیـم خندیـد در رویایـی کـه مـن و تـو هـم آغـوشیـم و بیـداری بـه خـواب ابـدی رفتـه اسـت
یـک زمستـان دیگـر بـی تـو خواهـد گذشـت بـر تنـم امـا زخـمِ سـوزِ سـردِ بـی آغوشـی تـا ابـد نقـش خواهـد بسـت
جایِ خالـی خنـده ها پر نمی شود بـا ثانیـه ها جـان رفتـه را شـبِ طولانـی فـزونـیِ عـذاب اسـت و بـس